تبیین جامعه‌شناختی علل امساک و انصراف ایران از پذیرش مفاد کنوانسیون زنان (CEDAW)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 مطالعات زنان،علوم انسانی، آزاد اسلامی-علوم تحقیقات، تهران، ایران

2 معارف اسلامی، علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب، تهران، ایران

3 استادیار گروه مطالعات زنان، دانشکده علوم انسانی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.

چکیده

در دنیای نوین، جنبش‌های گوناگونی به نام زنان و برای زنان، در گوشه و کنار جهان فعالند که اندیشمندان و نهادهای بین‌المللی را در راستای حمایت و بازسازی موقعیت زنان در زندگی اجتماعی برانگیخته است. برون‌داد و محصول این حرکت‌ها، اسناد و تعهدات بین‌المللی در باب زنان است که الزاماتی را فراروی دولت‌ها و ملت‌ها قرار داده است. از مهم­ترین این اسناد «کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان» است که ارزیابی و بازاندیشی آن، اهمیتی بنیادی و راهبردی داشته و رسالتی را بر دوش افراد و نهادها قرار می‌دهد. بر این اساس، توجه به منع و تحریم، راهگشا نبوده و لازم است که در این موضوع، راهکارها و الگوهای جایگزین ارائه شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، به تبیین جامعه‌شناختی علل امساک و انصراف جمهوری اسلامی ایران از پذیرش مفاد کنوانسیون زنان پرداخته است. بر اساس نتایج تحقیق، نظر به این‌که قوانین و مقررات هر کشور، تجلی و مصداق مبانی و اصول حاکم بر آن جامعه بوده و مبانی فکری حاکم بر کشورهای غربی و سازمان‌های بین‌الملل، مبتنی بر اعلامیه حقوق بشر و تشابه و یکنواختی کامل در حقوق زن و مرد است، مقدمه و مواد کنوانسیون زنان نیز مبتنی بر این طرز تفکر است و با مبانی فکری و اصول حاکم بر کشورهای اسلامی، تفاوتی چشمگیر دارد. همچنین شاخصه‌های توسعه زنان در عرصه­های مختلف تحصیلی، آموزشی، اقتصادی و اجتماعی نشان از این دارد که جمهوری اسلامی ایران به الگویی بومی و بدون نیاز به شاخصه­های توسعه غربی برای پیشرفت زنان در عرصه‌های مختلف دست پیدا کرده است.

کلیدواژه‌ها