اندیشمندان افزون بر نگرشهای نوینی که در علم میسازند، الگوهای ذهنی را نیز پدید میآورند که این الگوها ظرف تفکر دیگران قرار میگیرند. در این حالت ممکن است اتفاقی رخ دهد که برخی منتقدان از آن به «انباشت معنا» تعبیر کردهاند. انباشت معنا در طول زمان رخ میدهد؛ به ویژه اگر خط دانش دچار تحول و چالش انتقادی نشود. بررسی متون تفسیری نشان میدهد مفاهیم و واژگان مرتبط با خانواده در پارهای موارد و متون، دچار انباشت معنا شده و از معانی اصلی و قرآنی خود در طول تاریخ تفسیر فاصله گرفتهاند. این مقاله در صدد بیان عواملی است که در این تحول و تفاوت واژگانی که منجر به انباشت معنا در الفاظ و ادبیات قرآنی شده نقش داشتهاند. از بررسی و مقایسه متنی میان تفاسیر متعدد دانشمندان شیعه و سنی به این موارد دست یافتیم: 1) وجود یا عدم وجود منشأ معصومانه در تبیین آیات درباره زنان و خانواده؛ 2) کلاننگری و توجه به اهداف و اصول حاکم بر ازدواج و خانواده در تفاسیر جدید؛ 3) کلانفکرها و روشهای علمی مفسر؛ 4) اختلاف نگرش مفسران درباره روابط زناشویی؛ 5) سیاقمحوری یا استنباط قواعد کلی از آیات الاحکام.