ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر تحولات اجتماعی بر سیاستگذاری حجاب
جامعه ایران در سالهای اخیر در موضوع حجاب شاهد تحولات عمیق و گستردهای بوده است. حیات اجتماعی، ظرف مکانی تحقق سیاستهای اجتماعی و فرهنگی است. این سیاستها در همان حال که از نظام ارزشی جامعه نشئت میگیرد، در بستر حیات اجتماعی اجرایی میشود. در سالهای پس از انقلاب اسلامی تحولات نظام ارزشی، سیاستگذاری و سیاستهای مرتبط با حجاب را تحت تأثیر قرار داده است. این تأثیرات معطوف به نوع سیاستها و روشهای اجرای سیاستها بوده است و الگویی را نشان میدهد که در آن متناسب با کاهش نگرشهای مثبت به مسئله حجاب در جامعه، نوع سیاستها در جهت کاهش اقدامات کنترلی و تمرکز بر سیاستهای اقناعی تغییر کرده است. مقاله حاضر بر اساس نظریه انگلهارت و مدل نظری مبتنی بر این نظریه، با استفاده از روش تحلیل ثانویه تلاش کرده است تا ضمن نشان دادن الگوی تأثیر تحولات نظام ارزشی بر سیاستهای حجاب، روندهای معطوف به تحولات سیاستگذاری حجاب در سالهای آینده در نظام سیاستگذاری را نشان دهد.
https://pubs.jz.ac.ir/article_86174_ba210c678dc1133005f4968d6510d9f1.pdf
2018-05-12
7
28
تغییرات ارزشی
سیاستهای حجاب
الگوهای تأثیرگذاری
روندها
سینا
کلهر
sina.kalhor@gmail.com
1
نویسنده مسئول ،استادیار و هیئت علمی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
LEAD_AUTHOR
ریحانه
رحمانی پور
reyhanehrahmanipoor@gmail.com
2
دانشجوی دکتری سیاست گذاری فرهنگی دانشگاه خوارزمی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
الگوی اسلامی امنیت اقتصادی زنان خانهدار
یکی از موضوعات مهم در سبک زندگی اسلامی، بحث نقش زنان در خانه و خانواده است. بهرغم اهمیت فوقالعاده نقش زنان خانهدار در اسلام، عدم کفایت حمایتهای اقتصادی از آنان در نظام حقوقی کشور و تهاجم فرهنگی و سبک زندگی غربی سبب شده تا اشتغال زنان و کمرنگ شدن نقش آنان در خانواده، به معضلی اجتماعی برای جامعه ایران تبدیل شود. در فقه شیعه، سازههایی با کارکرد تأمین اقتصادی زنان در خانواده وجود دارد که مهمترین آن نفقه، مهریه و اجرتالمثل است. با وجود این، حدود و همچنین جایگاه نظاممند این سازهها برای تحقق هدف حمایت از زنان متأهل مشخص نیست. در این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی، ادله و دیدگاههای مطرحشده در فقه در خصوص نفقه، مهریه و اجرتالمثل و شرایط و ضوابط آن بررسی و با استفاده از روایات و ترسیم نقش مطلوب زن در خانواده مد نظر اسلام، تلاش شده است مدلی پیشنهادی و نظاممند برای امنیت اقتصادی زنان خانهدار در اسلام استخراج شود. گرچه خانهداری و خانوادهداری به عنوان نقش اصلی زنان مد نظر است، این فعالیت دارای ارزش اقتصادی است. بر اساس این تحقیق، در فقه شیعه امنیت اقتصادی زنان در دو بخش نیازهای عرفی از مسیر نفقه و در دیگر نیازهای اقتصادی از مسیر اجرتالمثل محقق میشود و مهریه با هدف تأمین اقتصادی زنان تشریع نشده است. همچنین بخشی از امنیت اقتصادی زنان در کنار تضمینهای حقوقی، تا حد زیادی به تعهدات اخلاقی اتکا دارد. این مدل، در بخش نیازهای عرفی، بر نفقه، و در دیگر نیازها بر تعهد اخلاقی مرد مبتنی است.
https://pubs.jz.ac.ir/article_86175_210f909e4be6a29cd59e1ad660d8bc94.pdf
2018-07-27
29
50
امنیت اقتصادی
زن خانهدار
نظام فقهی
نفقه
مهریه
اجرتالمثل
زهراسادات
غمامی
std_ghamami@khu.ac.ir
1
نویسنده و مسئول ،دانشجوی دکتری فقه و حقوق جزای دانشگاه خوارزمی
LEAD_AUTHOR
سید یحیی
علوی
sy.alavi@gmail.com
2
استادیار دانشگاه جامع امام حسین
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
معناکاوی واژههای «امرأة»، «نساء» و «زوج» در قرآن کریم و کاربست آن در تحکیم روابط زوجین
بنیان خانواده در هر اجتماعی از ارزش خاصی برخوردار است و در آموزههای اسلامی خانواده جایگاه ویژهای دارد. از میان واژههای مرتبط با روابط زوجین، سه واژه «امرأة، نساء و زوج» در قرآن کارکرد مهمی دارد. تکتک الفاظ قرآن بار معنای دقیق و خاصی داشته و تأثیر شگرفی در فهم مراد الهی و استنباط آموزههای اسلامی در شئون مختلف زندگی فردی و اجتماعی دارد. بررسی این سه واژه نیز در کشف دیدگاه قرآن در روابط زوجین اهمیت بسزایی دارد. در مقاله حاضر این سه واژه در لغت و قرآن با روش توصیفی تحلیلی بررسی شده و عوامل مورد نظر قرآن در تحکیم روابط زوجین کشف شده است.یافتهها نشان میدهد که کاربرد واژههای «امرأة» و «نساء» در قرآن به روابط صرفاً مادی و جسمانی؛ اما کاربرد واژه «زوج» به هر دو جنبه روابط مادی و معنوی میان زوجین اشاره دارد. قابل توجه آنکه از منظر قرآن هر گاه میان زوجین سازگاری اخلاقی و اعتقادی وجود داشته و صاحب فرزند بوده یا امید و انتظار فرزندآوری میان آنها بوده، خداوند کلمه زوج به کار برده است و هر گاه یکی از این دو آسیب دیده، واژه «إمرأة» به استعمال شده است.
https://pubs.jz.ac.ir/article_86176_3993a8b5aada9a8883529840fd10a62a.pdf
2018-03-21
51
69
روابط زوجین
عوامل تحکیم خانواده
عدم ترادف در قرآن
زوج
امرأة
نساء
سیدمحمود
طیب حسینی
tayyebhoseini@rihu.ac.ir
1
نویسنده و مسئول ، دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،استاد جامعه الزهرا
LEAD_AUTHOR
نسرین
انصاریان
nasrin.ansarian@yahoo.com
2
دانش پژوه سطح چهار تفسیر تطبیقی ،استاد جامعه الزهرا
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی رابطه پنج عامل شخصیتی و تعارضات زناشویی در بین زوجین شهر قم
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عوامل شخصیتی و تعارضات زناشویی در بین زوجین شهر قم با روش پیمایشی انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه تعداد 384 نفر از بین زوجین سازگار، ناسازگار و در حال طلاق، با بهرهمندی از روش نمونهگیری خوشهای- تصادفی و استفاده از تکنیک گلولهبرفی جهت بررسی انتخاب شدهاند. در این فرایند هر یک از آزمودنیها دو پرسشنامه شخصیتشناسی کوتاه (NEO) و تعارضات زناشویی (پ ت ز – ت) را تکمیل نموده و دادهها با نرمافزارهای DE (ورود اطلاعات) و Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس برای بخش استنباطی از آزمونهای تحلیل واریانس یک طرفه (آنووا) و رگرسیون ترتیبی ساده استفاده شد. یافتهها نشان میدهد که عوامل شخصیتی در سه گروه سازگار، ناسازگار و در حال طلاق با یکدیگر متفاوت است و در گروه در حال طلاق و سپس گروه ناسازگار و در آخر گروه سازگار نیز تعارضات از بیشتر به کمتر میباشد. در خصوص عوامل شخصیتی نیز نتایج بیانگر آن است که میزان آزردهخویی، گشودگی و موافق بودن در زوجین سازگار، ناسازگار و در حال طلاق با هم تفاوت دارد؛ ولی میزان برونگرایی و با وجدان بودن در سه دسته مذکور با یکدیگر فرقی نمیکند و همچنین بین ابعاد تعارضات زناشویی با عوامل روان آزردهخویی، برونگرایی، گشودگی، موافق بودن و با وجدان بودن، در برخی از ابعاد رابطه همبستگی و معنادار آماری وجود داشته و در برخی از ابعاد این رابطه وجود ندارد.
https://pubs.jz.ac.ir/article_86177_de95d2d2c1ce6638a5badee23b3ac604.pdf
2018-03-21
71
100
رابطه
شخصیت
تعارضات زناشویی
زوجین
شهر قم
راضیه
میر علی ملک
rmiralimalek@gmail.com
1
نویسنده و مسئول ،دانشجوی دکتری مطالعات زنان،گرایش حقوق زن در اسلام دانشگاه ادیان و مذاهب قم،دانش آموخته حوزه
LEAD_AUTHOR
جواد
حبیبی تبار
prof.javadhabibitabar@yahoo.com
2
دانش یار جامعه المصطفی العالمیه
LEAD_AUTHOR
محمدرضا
سالاری فر
msalarifar@rihu.ac.ir
3
استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
LEAD_AUTHOR
ابوالقاسم
بشیری
bashiri@qabas.net
4
استادیار موسسه عالی آموزشی امام خمینی(ره)
LEAD_AUTHOR
مرتضی
مجاهدی
mortazamojahedy@gmail.com
5
استادیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بابل
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
حجاب زنان به مثابه مؤلفه قدرت نرم امنیتافزای حاکمیت دینی
پوشش بانوان همواره با عنوان یکی از مسائل بسیار مهمِ مرتبط با مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه اسلامی مطرح شده است. مباحث حجاب در گستره جامعهشناسی، بیشتر به حیطه ارتباطات اجتماعی خرد معطوف بوده و کمتر به عنوان یک امر کلی و کلان در جامعه و در قلمرو قدرت نرم به آن نگریسته شده است. پرسش اصلی تحقیق آن است که آیا حجاب و پوشش در جوامع اسلامی به عنوان مؤلفهای تأثیرگذار در فرهنگ آن جوامع، میتواند به عنوان اهرم قدرت نرم به کار گرفته شود؟ این نوشتار به مسئله حجاب با در نظر گرفتن انگاره نهادینه شده از قدرت نرم در فرهنگ سیاسی اسلامی و با روش توصیفی-تحلیلی به بازخوانی مؤلفهها و مبانی الزام به حجاب و بررسی تأثیر آن بر قدرت نرم در فرهنگ اسلامی پرداخته است. یافتههای تحقیق عبارت است از: 1. حجاب در سیر تاریخی خود در بین ادیان و تمدنهای گذشته همواره نمادی از هویت ملی و اسلامی زنان در جوامع اسلامی بوده است؛ 2. حجاب هماره درکالبد پرچمی در راستای نمایش استقلال فکری و فرهنگی زنان جوامع اسلامی نقش داشته است؛ 3. در تاریخ گذشته استعمار غرب برای تسلط بر جوامع اسلامی، حجاب را چون دژ مستحکمی دیده که برای چیرگی بر این جوامع باید با آن مبارزه میکرده است؛ 4. کارکردهای روانی– اجتماعی حجاب در جامعه همچون، حفظ و افزایش آرامش و سلامت روان جامعه و حفظ بنیان خانواده؛ پیوسته توانسته است نقش بسزایی را در حفظ امنیت اجتماعی و ملی جامعه داشته باشد.
https://pubs.jz.ac.ir/article_86178_7956599eb16ff8cf061a03e25cc5a980.pdf
2018-07-06
101
126
حجاب
عفاف
قدرت نرم
فرهنگ اسلامی
الزام به حجاب
احسان
علی اکبری بابوکانی
aliakbari@ahl.ui.ac.ir
1
دکتری فقه و حقوق اسلامی؛ استادیار دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
هاجر سادات
عسکری فر
hajar.askairfar@gmail.com
2
نویسنده و مسئول ،کارشناس ارشد مطالعات زنان ،گرایش حقوق زن در اسلام دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
مرضیه
آقاجانی اصفهانی
marzieh_aghajani@yahoo.com
3
دانشجوی دکتری مطالعات زنان ،گرایش حقوق زن در اسلام دانشگاه ادیان و مذاهب قم
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تأثیر فردگرایی بر گفتمان عدم مداخله حاکمیت در الزام به حجاب
یکی از ویژگی مهم جامعه مدرن در عصر کنونی، تشدید فردگرایی است که در فضای فرهنگی جامعه ایران تأثیر گذاشته است. تصور برخی از افراد جامعه ایران نسبت به رعایت پوشش اسلامی، از «تعهد اجتماعی داشتن» به سمت «فردی و شخصی انگاشتن» آن سوق پیدا کرده است و در نتیجه، دخالت حکومت و دولت را در الزام به رعایت آن غیر مجاز تلقی میکنند. هدف مقاله حاضر، واکاوی میزان تأثیر فردگرایی با انگاره عدم مداخله دولت در الزام به حجاب و اجرای امر به معروف و نهی از منکر است. این پژوهش، به روش پیمایشی با توجه به دریافت دانشجویان دانشگاه تهران – پردیس فارابی در سال تحصیلی 1395-1396 بوده است که از بین آنان 370 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدهاند. همچنین از روش کیفی و مصاحبه با نخبگان حوزوی و دانشگاهی و دریافت دیدگاههای ایشان بهره برده شده است. یافتههای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS نشان میدهد که شاخصهای مؤثر فردگرایی (مصالح فردی، استقلالگرایی، خودمحوری، لذتگرایی فعلی، آزادی در تدبیر بدن) بر انگاره عدم مداخله دولت در الزام به حجاب به میزان قابل توجهی اثرگذار است و به تبع آن، تأثیر مستقیم بر اجرایی شدن قانون امر به معروف و نهی از منکر دارد. جهت اجرای قانون امر به معروف و نهی از منکر و نهادینهسازی فرهنگ عفاف و حجاب باید به زیرساختهای ذهنی و فرهنگی در جامعه فردگرا توجه بسیاری شود و با تقویت فرهنگ قانونگرایی در جامعه و پرورش انسانهای منضبط و قانونگرا به مقوله حجاب به عنوان قانون اجتماعی لازم الرعایه تأکید شود.
https://pubs.jz.ac.ir/article_86179_4e2a6152e057dfffc89b1321fc11ccfb.pdf
2018-07-13
127
146
فردگرایی
دولت
حاکمیت
الزام به حجاب
اجرای قانون امر به معروف و نهی از منکر
محمد رسول
آهنگران
ahangaran@ut.ac.ir
1
نویسنده و مسئول،دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد،دانش آموخته سطح سه حوزه
LEAD_AUTHOR
اباذر
افشار
bazar.afshar@mail.um.ac.ir
2
استاد دانشگاه تهران/پردیس فارابی/دانش آموخته سطح 4 حوزه
LEAD_AUTHOR